خنده دیوانگان تلخ است
گریه دیوانگان . کشنده
کتک خوردن دیوانگان ازکودکان عذاب آوراست
سیگار کشیدن دیوانگان . تلخ
درست به تلخی به جنگ رفتن مادرم
به همراه چند پیرزن فرتوت ویک دختربچه خواب آلود وگریان
تمامی این سربازان اعزامی به نبرد
درهمان خاکریز ابتدایی
گوشتشان به سقف آشپزخانه دوخته شد
نمیدانم
این همه سرباز جداشده از معشوقه
که عکسشان تمام صفحات رومه ها راپر کرده است
با اسلحه هایشان کجارفته اند
که تمام بار جنگهای سنگین جهان
به روی دوش
چند پیرزن و دختربچه وتعدادی عروسک خاکی افتاده است
وباید بامرگ زودرس و خاموش
مرز چندین کشور را جابجا کنند
درست در زمانی که سربازان
میان خنده و گریه
باسیگارهای روشن درهوای ابری دریا
هنوز نوشتن اولین نامه عاشقانه
روی عرشه کشتی جنگی رابه پایان نرساندهاند.
دیوانگان ,کشتی جنگی ,عرشه کشتی منبع
درباره این سایت